«دیوانهوار» اثری «کریستین بوبن» است که با زبان ساده و دلنشین و جذاب خود، خواننده را به وجد می اورد. کریستین بوبن در این کتاب دیوانه وار (دیوانه بازی) سعی دارد ازدختری بگوید که زندگی اش پراز فراز و نشیب است. بوبن باز هــم با استفاده از جملات خاص و تکرار نشدنی خواننده را به طور شگفت اوری به وجد می اورد.
«دیوانهوار» از دخترکی 2 ساله می گوید که تمام روزهای زندگی اش در سیرک رقم می خورد. دخترکی که با با او بزرگ می شویم و از حس رهایی، ازادی و عشق او به موسیقی بیشتر اشنا می شویم.
در زندگیهایمان باید زندگی دوگانهای داشتهباشیم و در قلبهایمان خونی دوگانه، شادی همراه با رنج، خنده همراه با اندوه، مثل دو اسبی که به یک ارابه بسته شدهاند و هر یک دیوانهوار، ارابه را به سوی خود میکشند. پس در جادهای برفی، سوارکارانی هستیم که در جستوجوی ردپایی، در جستوجوی اندیشهای سلیم، پیش میتازیم و زیبایی، گاه مانند شاخهای فرود آمده بر چهرهمان سیلی میزند، و زیبایی گاه مانند گرگی اقسانهای به ما یورش میبرد و گلویمان را پاره میکند.